Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ورزش 3»
2024-05-09@17:15:05 GMT

تحقق پیش‌بینی‌ اتفاق نگران‌کننده‌ توسط پورموسوی

تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۷۲۱۰۸

تحقق پیش‌بینی‌ اتفاق نگران‌کننده‌ توسط پورموسوی

اخراج فریبرز گرامی در لحظات پایانی جدال با استقلال دقیقا همان اتفاق تلخی بود که پورموسوی پیش بینی‌اش را هم می‌کرد.

به گزارش "ورزش سه"، سیروس پورموسوی که پیش از اعلام رسمی بازی معوقه با استقلال نسبت به انجام آن در تاریخ اعلام شده، اعتراض کرده بود، اکنون با دردسر بزرگی در دیدار حساس هفته آینده تیمش مواجه شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

پورموسوی پیش از این با اشاره به انگیزه معکوس بازیکنانش برای جدال با استقلال که می‌تواند آنها را با مشکل بدنی برابر شاهین بوشهر مواجه کند، احتمال مصدومیت و شرایط سخت آماده سازی برای بازیکنان، موافق انجام این بازی در تاریخ اعلام شده نبود، در حالی برابر استقلال شکست خورد که بابک حاتمی را به دلیل مصدومیت و فریبرز گرامی را به دلیل اخراج از دست داد.

سرمربی پارس جنوبی البته در تلاش بود با استراحت دادن به برخی ستاره‌های تیمش همچون محمد نوری، رضا خالقی فر، نیما انتظاری، متین کریم زاده و شهرام گودرزی از آنها با آمادگی مطلوب تری برای دیدار بعدی و حساس تیمش مقابل شاهین سود ببرد که خستگی شاگردانش در نیمه دوم باعث شد تا او مجبور به تعویض این مهره‌ها نیز در هوای شرجی و گرم جم شود.

 

اکنون پارس جنوبی که تلاش زیادی برای بقا و فرار از منطقه سقوط دارد و باید برابر شاهین بوشهر در دیداری فینال گونه قرار گیرد، طبق پیش بینی سرمربی‌اش دو بازیکن اصلی و تاثیرگذار تیمش را هم از دست داد. اخراج فریبرز گرامی البته یک چالش بزرگ برای آنها محسوب می‌شود که پیش از این نیز میلاد باقری، دیگر مدافع میانی خود را به دلیل مصدومیت از دست داده بودند.

فریبرز گرامی پارس جنوبی جم

منبع: ورزش 3

کلیدواژه: فریبرز گرامی پارس جنوبی جم فریبرز گرامی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۷۲۱۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آقا معلم، سالاری!

همشهری آنلاین - سیدسروش طباطبایی‌پور: آقای میرزایی بذله‌گو و مرادی بگوبخند هر زنگ تفریح که از کلاس به دفتر مدرسه می‌آمدند، با پاهای مبارک‌شان در دفتر را باز و بسته می‌کردند، چون در دستان‌شان پر از هدیه و گل و بلبل بود و آقای مهربخش سختگیر و بهرادمهر پرتکلیف، در دفتر را مثل همیشه‌ با دستان‌شان باز و بسته می‌کردند، چون دست‌شان خالی و تنها در دل‌شان پر از گل و بلبل بود و بچه‌ها به این راحتی آنها را نمی‌دیدند.

بیش‌تر بخوانید: هدیه پرواز

البته من که کلا با بده‌بستان‌های روز معلم مخالفم و معتقدم عشقی که معلم‌ها به شاگردان‌شان می‌بخشند، تنها با نگاه‌های عاشقانه بچه‌ها حین درس و کشف‌های گاه و بی‌گاه‌شان حین انجام تکلیف و حل تمرین جبران خواهد شد و بس!

از سبک روز معلمی پدر مهربانم نیز راضی بودم. یادم هست ما ۳ برادر پرشر و شور را، روز معلم هر سال، توی باغچه خانه به‌خط می‌کرد و از بوته رز زرد و بلندقد حیاط، به تعداد معلم‌های‌مان، شاخه گل قرض می‌گرفت و هر سال با دسته‌های گل رز، خندان و قدم‌زنان، راهی مدرسه می‌شدیم. یادم هست یک سال من لجباز پایم را توی یک کفش کردم و زار می‌زدم که من، برای خانم رجایی گل نمی‌برم! چون او مرا دوست ندارد و زیاد مشق می‌دهد و با گوشه چشم به من نگاه نمی‌کند و مرا «سروش... سروش» صدا نمی‌زند و چه و چه و چه! و پدرجانم آن روز آن‌قدر برایم روضه خواند که هر چه دارد، از معلم‌های سخت‌گیردارد و اگر عاشق شعر است، چون معلم ادبیاتش مجبورش می‌کرد سعدی و مولوی بخواند و اگر از موتور ماشین سردر می‌آورد، چون معلم حرفه‌وفن مجبورش می‌کرده تا کمر توی موتور برود و چه و چه و چه! و خلاصه از روضه‌های پدرم گریه‌ام بند آمد و تا امروز زیباتر از لبخند خانم رجایی، وقتی شاخه گلم را گرفت، چیزی ندیدم.

دیروز در دفتر معلم‌ها هدیه بچه‌های کلاس آقای پورموسوی، خاص و منحصربه‌فرد بود. همان زنگ تفریح اول وقتی وارد دفتر مدرسه شد خندان بود. رفت گوشه دفتر نشست و بدون توجه به کادوهای ریز و درشت دیگر همکاران، دفتری را باز کرد و آن را با احتیاط ورق زد. کنجکاوی‌ام فوران کرد و رفتم کنارش و گفتم: «ناصرخان... چیه؟ مشکوک می‌زنی!» اشک روی چشمانش سرخورد. دفترچه را با لبخند به دستم داد. روی آن نوشته بود: «آقا معلم، سالاری! از طرف بچه‌های شما در کلاس هشتم الف»

توی هر صفحه‌ آن دفتر هم، بچه‌ها هر چه دل تنگ‌شان می‌خواست برای پورموسوی نوشته بودند:

آقا، کارت درسته... / چند هفته قبل فهمیدم که فهمیدی وسط درس، خوابم. ممنون که به روم نیاوردی / تو مثل آل بویه، قلب ما را بی‌صدا تصرف کردی... / ما مغول بودیم و تو خوارزم... / به‌خاطر شما، یه تاریخ‌خوان شدم...

آن روز، پورموسوی، معلم تاریخ بچه‌ها، در آسمان‌ها بود و عشق می‌کرد که معلم است.

کد خبر 850527 برچسب‌ها روز معلم معلمان مدرسه و مدارس

دیگر خبرها

  • چند اتفاق قطعی در جدول لیگ برتر!
  • توفیق اجباری برای نکونام و استقلال!
  • آقا معلم، سالاری!
  • پیش بینی 3 خط ویژه اتوبوس برای جابجایی بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب
  • پیش‌بینی ۳ خط ویژه اتوبوس برای بازدیدکنندگان از نمایشگاه کتاب
  • آتیلا حجازی از این جایگاه راضی نیست!
  • تهرانی‌ها پیش تاز ظهور دروازه‌بانان جدید در فوتبال ایران
  • تنبیه فولادی‌ها به سبک ویسی: تعطیلی نداریم!
  • گرامی: مقابل استقلال به آنچه لیاقتش را داشتیم نرسیدیم
  • بیش از یک هزار خانوار روستایی شاهین‌دژ از آب شرب پایدار برخوردار می‌شوند ‌